«نفت» روی بوم
گفتگو با «بابک روشنینژاد» به بهانه نمایش آثارش در گالری اثر
سوژههایش را برنامهریزیشده انتخاب نمیکند، آنها در اطرافش حضور دارند، در او رسوب میکنند و آنها را به صورت اثر هنری بازتاب میدهند؛ اینها گفتههای هنرمند این روزهای گالری اثر است. «به چپ چپ» عنوان این نمایشگاه است که در آن «بابک روشنینژاد» از سه مجموعه «اینترلود»، «پرسونا»، «نه! تاریخ را فاتحان نمینویسند، آن لعنتی را من مینویسم!» آثاری را به تماشا گذاشته است. در این نمایشگاه شش تابلو در اندازههاى بسیار بزرگ که از انسان تا یك در، یك هواپیما و حتى شكلات كیتكت و یك روزنامه دیده میشوند كه وجه تشابه همگىشان كنش نقاشانه هنرمند و ارائهاى دقیق با رعایت مولفههاى زیباشناختى یك اثر نقاشى از هر یك از آنهاست. روشنىنژاد مثل همیشه كوشیده تعبیر فرهنگى و تاثیر جامعهشناختى اشیای روزمره و پیرامونى انسانها را در این نقاشىها خاطرنشان كند. رنگگذاریهای برجسته و غلیظ روی بوم نقاشى، همچنان امضاى شاخص اوست.
«بابک روشنینژاد» از سال ۱۳۸۹ تا كنون با حضور پررنگ و مستمر در آرتفرهاى بینالمللی نظیر آرتمسکو، کانتمپورسی استانبول و آرتدوبی، نگاهها را به خود جلب کرده و با استقبال شایان توجه منتقدین هنری و نیز مجموعهداران معتبر هنرى روبهرو شده است.
«به چپ چپ» تا ٢٩ خرداد در نگارخانه اثر واقع در خیابان برفروشان، روبهروى خانه هنرمندان، پلاك ١٦ دایر است و علاقهمندان میتوانند غیر از شنبهها، همهروزه از ساعت ۱۱ تا ٢٠ (جمعهها ١٦ تا ٢٠) از این آثار دیدن کنند.
یکی از مهمترین مولفههای آثار شما که در وهله اول مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، تکنیک نقاشانه شماست. انتخاب رنگ و روغن به عنوان متریال اصلی نقاشی آن هم به این غلظت و به صورت قیرمانند چطور صورت گرفت؟
براى من استفاده از رنگ و روغن در خلق اثر، صرفا یک ابزار نیست، فراى تكنیك، به جسمانیت رنگ هم اشاره دارم، نگاهم هم زیباشناختى است و هم استعارههایی تجسمی با آن پدید مىآید، آن هم در سرزمینی که نفت، سرنوشت آن را دچار تحول کرده است، اگر در بومهایم وجه قیری رنگها مشهود است، میخواهم به مخاطب، کیفیت نفتی بودن آنها را یادآور شوم زیرا تاریخ من و شما را از سدهها پیش تاکنون، همین وجود نفت تغییر داده است.
آثار مجموعه «به چپ چپ» از چه میگویند؟
این آثار در ادامه و امتداد آثار قبلی من هستند. چیزی که برای من اهمیت بسیار دارد، تاکیدی است که در تمام این آثار روی «نقاشی هنری» که همچنان زنده است، دارم. من همیشه به دنبال آن هستم که راهها و امکانات هنوز آزموده نشده این شکل هنری را جستوجو و تجربه کنم، بنابراین موضوع در این بین تنها یک بهانه است. برای من عمل نقاشی کردن بر هر چیز دیگری اولویت دارد و ساخت صرف یک تصویر از هر چیز دیگرى برایم برتر است.
اشیای ساده که این روزها دور و بر ما زیاد دیده میشوند، مانند شکلات کیتکت، دری با نوشته exit و حتی یک روزنامه، روی بومهای شما آمده است.
بله، اینها را از بستر تکراریشان جدا کردم و در فضای نو به تصویر درآوردم. مثلا تابلوی کیتکت، تمی اجتماعی دارد به این معنا که یک شیء ساده با کاربردی هر روزه در اجتماع امروزی تبدیل به یک شمایل و آیکون شده است. در واقع هر چند کاربردش همچنان پابرجاست اما در عین حال فراى کاربرد شناختهشدهاش یك نماد معناآفرین است. در حقیقت حوزه معنایی آن گسترش یافته است بنابراین دیگر صرفا چیزی برای خوردن نیست. یک آیکون است. نمونههاى این چنین دور و برمان بسیار است. این سوژهها از منظر هنری و کیفیت تجسمی برای من اهمیت دارند و من در پی القای مفهوم و پیام خاص اجتماعی نیستم پرواضح است که به دریافتهای مخاطبان مختلف احترام میگذارم اما نظرات آنها نظرات من نیست.
در مجموعه گذشته شما «نه! تاریخ را فاتحان نمینویسند...» نشانههایی نظیر بارکد و تانک و... دیده میشد که این بار جایشان را به کیتکت، روزنامه و... دادهاند.
بله، برای من این نشانههای تصویری از منظر شکلی و روایت تصویری که میآفرینند، اهمیت دارند. طبیعی است که من آنها و همه موضوعاتم را از همین اجتماعی که زندگی میکنیم، الهام میگیرم و حرف خاصی را نمایندگی نمیکنند. البته من هم معتقدم فرم، محتوا میآفریند. تانکی که من کشیدم هم از ابزار جنگ و سلطه و گسترش قلمرو میگوید اما من جلوههای بصریای در آن پدید آوردهام که همین جنبههای کنایهای تصویرش برایم اهمیت دارد یا بسیار شنیدهام که برخی بارکدهایی که در نقاشیهایم میکشم را مثلا نقدی به زندگی سرمایهداری تلقی میکنند که هر چند در این فهم آزادند اما تعبیر من نقاش، تنها ارائه نقاشانه آن مقصود است. در واقع عنوان نمایشگاه قبلیام نیز یک جور کنایه بود. همه ما میدانیم که تاریخ اغلب چطور نوشته شده است اما در عین حال باور داریم تاریخ دیگری هم وجود دارد که نانوشته مانده است مثلا تاریخی که از ذهن زنهایی که در پستوهای قصرهای قاجاری محبوس بودند و نتوانستند آن را بنویسند.
منبع: صبا/آزاده جعفریان